-
نمی دونم. حرفی برای نوشتن ندارم. فقط میگم . صبر ........... خداوند مهربانیها به خانواده ی مصیبت دیده ی تو ........... صبر بده.
سخته. سخته سخت.
مرضیه جان. مرضیه ی مهربانم. دوست خوش اخلاق و خوش کلامم . اول دوستیمان بود..........
به آن بانوی بزرگواری که میدانم امشب مهمانش میشوی قسم که حضورت نور چشمم بود. نه ...نه ........... نور چشم همه دوستان بود. همه آنها که کار برای بانوی دوعالم -فاطمه زهرا(س)- را وظیفه میدانستند.
مرضیه جان . دقایقیست که .. . از پروازت خبردار شدم. عزیز مهربانم حرفهام زیاده اما توان نوشتن!!!!!!!!... از تمام دوستان می خوام . فاتحه ای همرا با صلوات...
از فتو وصال شنیدم :
اما این لطف خدا شامل حال او شده بود و چه بی منت کارها را انجام داد و محبتش را نثار همه کرد و رفت...بزرگترین درسهای زندگیم را از او یاد گرفتم..بی دریغ محبت کردن...متانت...خوشرویی..خوب بودن...فعالیت...همسرداری(وقتی که رفتارش با همسرش را میدیدم)...مادری (وقتی از دخترش میگفت)...تعهد..او به معنای حقیقی زن بود...مرضیه جان روزت مبارک...
و اگر قلب مهربانتان همراهی کرد. با ما همراه شوید در تقدیم ثواب ختم قرآن برای آن دوست وبلاگنویس مهربان.